Web Analytics Made Easy - Statcounter

«مصیب نعیمی» کارشناس مسائل منطقه در تشریح چشم‌انداز بحران ریاست‌جمهوری لبنان در سایه عادی‌سازی روابط ایران و عربستان گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: بحران ریاست‌جمهوری لبنان به معنای عدم توافق داخلی بر سر انتخاب رئیس‌جمهوری جدید این کشور است که باید متوجه بود این مسأله به اختلاف‌ها و نگاه‌های متفاوتی بر می‌گردد که سال‌های سال گریبان این کشور را گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگر به گذشته رجوع کنیم، می‌بینیم که در زمان به وقوع پیوستن بحران سوریه برخی از جریان‌های داخلی در لبنان با خط‌دهی خارجی سعی داشتند به هر ترتیب که شده بیروت را هم اسیر تحولات سوریه کنند و به نوعی شاهد یک سری از به هم ریختگی‌های داخلی در آن مقطع بودیم. همین امر باعث شد تا جریان‌های داخلی در لبنان یکدیگر را به حاشیه برانند و برای تامین منافع خود دست به اقدام‌های منفی بزنند که البته در این میان دخالت خارجی هم باید مورد نظر قرار بگیرد.

وی ادامه داد: در این میان باید متوجه بود که بحران ریاست‌جمهوری در داخل این کشور صرفاً به مسائل خارجی ارتباط ندارد، بلکه اصل قضیه و ریشه این مسائل به اختلافات داخلی و سهم‌خواهی جناحی مربوط است و باید گفت که همه چیز به خارج از مرزهای این کشور ارتباط ندارد. درست است که توافق عربستان و ایران می‌تواند بر تحولات لبنان تاثیرگذار باشد و اقدامات مثبتی را رقم بزند اما در نهایت باید بگویم که مؤلفه‌های داخلی در بیروت را نمی‌توان کم اثر یا نادیده گرفت. به عنوان مثال دو جناح ۸ مارس و ۱۴ مارس در لبنان دارای نظرات متفاوت از یکدیگر هستند و منافع خود را دنبال می‌کنند و مثلاً جریانی مانند فالانژها هم سهم خود را می‌خواهند. در کل باید بگویم که عربستان سعودی به عنوان یک بازیگر موثر در تحولات لبنان روی «سلیمان فرنجیه» سرمایه‌گذاری کرده است.

این تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: نامزد‌های دیگری هم در این میان مطرح هستند و اختلاف‌نظر هم می‌تواند کاهش پیدا کند ولی بیشترین شانس مربوط به انتخاب سلیمان فرنجیه خواهد بود و حتی ممکن است تا چند روز دیگر او را به عنوان رئیس‌جمهوری لبنان انتخاب کنند. توجه داشته باشید که در تحلیل تحولات فعلی لبنان بحث بر سر این نیست که یک چهره سیاسی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به عربستان یا ایران متصل است، بلکه بحث بر سر این است که هر کدام از آنها منافع خاص خود را دارند و به صورت کامل به یک کشور وابسته نیستند. این در حالی است که تمام بازیگران سیاسی صحنه لبنان به یک جریان خاص متصل هستند و پایگاه اجتماعی خود را دارند که مجموع این دو عامل موجب می‌شود تا یک میزان رأی مشخص به سمت آنها جاری شود.

وی تصریح کرد: در این بین مسائل دیگری مانند اقتصاد و حتی روابط با سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاران خارجی به انضمام پرونده فلسطین و اسرائیل مطرح است و هر کدام از نامزدها در این موارد، نظر خاص خود را دارند. بر همین اساس معتقدم که تمام این مسائل را باید به عنوان یک مجموعه چند وجهی در قبال تحلیل لبنان مشاهده کرد. این در حالی است که فارغ از تمام مسائل مطرح شده، دو بازیگر دیگر در تحولات لبنان یعنی اسرائیل و ایالات متحده هم سیاست و سهم‌خواهی خاص خود را دنبال می‌کنند. به عنوان مثال تل‌آویو همانند سابق نمی‌خواهد که آرامش بر بیروت حاکم شود و به نفع آنها است که همین روال خلأ قدرت ادامه پیدا کند. آمریکا هم علاوه بر اینکه سیاست مستقل خود را دنبال می‌کند اما در نهایت سعی دارد که بتواند نظر اسرائیل درباره لبنان را تامین کند؛ چراکه ایالات متحده هم‌اکنون، هم در اوکراین با روسیه درگیر است و هم تقابل خود با چین بر سر تایوان را گسترش داده است.

نعیمی در پایان خاطرنشان کرد: نمی‌توان تمام تحولات مربوط به لبنان و همچنین برون‌رفت این کشور از خلأ ریاست‌جمهوری را به عربستان و ایران پیوند زد، بلکه در لبنان دو دیدگاه کلی و متفاوت وجود دارد که هرکدام منافع خود را دنبال می کنند و اساساً سیاست ایالات متحده هم متفاوت از این دو کشور خواهد بود. در آخر باید به این نکته توجه کنیم که شرایط کنونی باعث شد نفوذ اروپا در لبنان کاهش پیدا کند. به یاد داریم که پس از انفجار بندر بیروت، فرانسوی‌ها چندین و چند بار با سناریوهای مختلف و برای آرام کردن اوضاع و احوال سیاسی بیروت، وارد میدان شدند اما حالا به نظر می‌رسد که نفوذ اروپا در این کشور کاهش پیدا کرده و این برای قاره سبز چندان خوشایند نیست. لذا اگر سلیمان فرنجیه به عنوان رئیس‌جمهوری انتخاب شود دو سیاست کلی را در دستور کار قرار خواهد داد؛ نخست بحث ایجاد ثبات داخلی است و دوم استفاده از منابع زیرزمینی لبنان خواهد بود تا بتواند بحران اقتصادی را تا حدودی کنترل کند.

انتهای پیام/

منبع: ایلنا

کلیدواژه: ایران عربستان سعودی لبنان آمریکا اسرائیل بیروت جریان 14 مارس جریان 8 مارس سلیمان فرنجیه خود را دنبال سلیمان فرنجیه ریاست جمهوری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۳۶۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت روزنامه جمهوری اسلامی از مدارا با طالبان بدون خط قرمز/ جازدن سیل به جای دادن حقابه!

به گزارش خبرآنلاین روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت: رواداری برای دولت‌ها یک راهبرد مفید و موثر برای دست‌یابی به موقعیت در سیاست‌های داخلی و خارجی است. اِعمال این راهبرد در زمینه سیاست داخلی هر قدر بیشتر باشد بهتر است ولی در مورد سیاست خارجی اگر مرز مشخصی رعایت نشود، قطعاً زیان‌های فراوانی به همراه خواهد داشت.

از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلی‌الله علیه وآله پای‌بندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود. «...فان الامام لان یخطئ فی العفو خیر له من ان یخطئ فی العقوبه». متاسفانه سیاست داخلی ما بر این توصیه رسول‌الله مبتنی نیست و بعضی از حکمرانان ما تصورشان اینست که با سختگیری و فشار حداکثری در کیفر دادن می‌توانند مردم را به مسیری که می‌خواهند سوق دهند. عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکست‌خورده اصرار می‌ورزند.

عجیب‌تر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را می‌پسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشورها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر من‌الشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند! با اینکه طبق ضرب‌المثل معروف «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد» حکمرانان ما باید از کسانی که بدترین سابقه تروریستی، تکفیری، بدعهدی و پای‌بند نبودن به قوانین و مقررات بین‌المللی را دارند برحذر باشند، آنها را به راحتی تحمل می‌کنند، تخلفاتشان را نادیده می‌گیرند و امتیازات زیادی در اختیارشان قرار می‌دهند.

امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان که از سران بدسابقه این گروه تروریستی تکفیری است، اخیراً ضمن انکار حضور داعش در افغانستان گفته است این گروه تحت حمایت سه کشور منطقه قرار دارد و این سه کشور داعش را حمایت می‌کنند و باعث ناامنی منطقه شده‌اند. هرچند امیرخان اسمی از این سه کشور نیاورده ولی آشنایان با تفکر او گفته‌اند منظورش سه کشور تاجیکستان، ایران و پاکستان هستند که طبق ادعای این طالب متوهم، اولی نیروی انسانی داعش را تامین می‌کند، دومی راه عبور را برایشان باز می‌گذارد و سومی بودجه و مراکز برنامه‌ریزی آنها را برعهده دارد.

جالب است که دولتمردان تاجیک و پاکستانی همواره از وجود گروه‌های متعدد تروریستی ازجمله داعش در افغانستان تحت حاکمیت طالبان خبر می‌دهند و این کشور را کانون ناامنی می‌دانند. از طرف دیگر، هر وقت قتل و غارت و جنایتی در افغانستان اتفاق می‌افتد حکومت خودخوانده طالبان آن را به گردن داعش می‌اندازد در حالی که همه می‌دانند طالبان با داعش تقسیم کار کرده و جنایت‌های خود را به گردن داعش می‌اندازد و داعش هم که با طالبان همدست است، این تقسیم کار را پذیرفته و جنایات را گردن می‌گیرد. با اینکه این واقعیت کاملاً قطعی و روشن است، امیرخان متقی با وقاحت تمام ادعا می‌کند داعش در افغانستان حضور ندارد و این سه کشور حامیان داعش هستند.

پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه ‌حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه می‌دهد و این گروه علیرغم بدعهدی‌ها و تخلفاتی که از قوانین بین‌المللی دارد دائماً از ایران امتیاز می‌گیرد. در نزدیک سه سالی که طالبان بر افغانستان سلطه دارد هنوز حاضر نشده حقابه ایران از هیرمند را بدهد و اخیراً که سرریز سیل به سیستان رسید، طالبان آن را به عنوان حقابه ایران جا زد! امتیازات سیاسی و تجاری زیادی نیز از ایران می‌گیرد و مهم‌تر اینکه خطر ناامنی در ایران به دلیل ورود عناصر وابسته به طالبان هر روز افزایش می‌یابد ولی حکمرانان ما به هشدارها اعتنا نمی‌کنند. حالا که امیرخان هم ایران را به همکاری با داعش متهم کرده آیا باز هم سیاست مدارا با طالبان جایز است؟ خط قرمز کجاست؟

311311

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901685

دیگر خبرها

  • روایت روزنامه جمهوری اسلامی از مدارا با طالبان بدون خط قرمز/ جازدن سیل به جای دادن حقابه!
  • دیدار دوم شهرداری گرگان و الریاضی لبنان؛ چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت
  • افق پیش رو در مناسبات با عربستان روشن است
  • دانشجویان لبنانی هم به جنبش بزرگ حمایت از غزه پیوستند
  • انصاری نیک: «خلیج فارس» هویت ایران و یکی از پایه های قدرت تمدنی کشور است/ غرب نمی خواهد در منطقه امنیت برقرار باشد، زیرا امنیت ضامن توسعه است
  • سپاه و ارتش بازوان قدرتمند نظام جمهوری اسلامی اند 
  • پیشرفت در کنترل نرخ بیکاری کشور/ تولید افزایش یافت
  • پرواز بودجه نهاد ریاست‌جمهوری در دولت رئیسی؛ افزایش ۸۶ درصدی کجا صرف می‌شود؟
  • قدرت نفوذ رسانه در بازتاب اعتراضات آمریکا و اروپا نمایان شد
  • افزایش ۸۶ درصدی بودجه در دولت سیزدهم!